تاریخ دریافت
- منتشر شده در 23 ژوئن 2019 |
تاریخ معاصر ایران عرصه ورود نامهای مختلفی در حوزههای مختلف ادبی، هنری، فلسفی، سیاسی و غیره است که گاه با خود گفتمانهایی دورانساز به همراه آوردهاند. مارکس، فروید، سارتر، فوکو و دریدا را باید از جمله نامبردارترین این مهمانان گفتمانساز در نیمقرن اخیر دانست. دربارة تأثیر این اندیشمندان گفتمانساز بر ادب و فلسفه و تفکر معاصر در ایران سخن بسیار رفته و پژوهشهای بسیاری صورت گرفته است. اما آنچه که در غالب این پژوهشها مورد غفلت قرار گرفته مجرای ورود این گفتمانها یعنی ترجمه، انواع بازنویسی، و نیز شیوه دریافت و بازنمایی آنهاست، بهطوریکه در غالب این پژوهشها پیشفرض اصلی این بوده است که یک نویسنده، گفتمان، یا مکتب خاص بدون هیچگونه دگرگونی و تغییر و تبدیل و مقاومتی منتقل شده و تأثیراتی ایجاد کرده که بررسی این تأثیرات هدف پژوهشهای آنهاست. این سخن بدین معنا نیست که مطالعاتی که به دریافت و بازنمایی یک نویسنده یا مکتب خاص میپردازند، لزوماً از مطالعاتی که به بررسی تأثیر یک نویسنده یا مکتب خاص میپردازند، بهترند. اما مطالعه دریافت به دلایلی پیشنیاز مطالعه تأثیر است. یعنی اینکه ابتدا باید بدانیم یک مکتب و نویسنده خاص را چگونه دریافت کردهایم تا بتوانیم به مطالعه تأثیر با واسطه آن بپردازیم.
دیدگاهتان را بنویسید