از گوشه و کنار
- منتشر شده در 15 جولای 2018 |
همکاری مترجم و نویسنده / امبرتو اکو/ ترجمة مجتبی عبداللهنژاد
… یکبار مترجمی نمیدانم به کدام زبان اسلاوی نام گل سرخ را ترجمه میکرد. در طی همکاری از خودمان میپرسیدیم راستی خوانندة این ترجمه از اینهمه عبارتهای لاتینی که در متن آمده چه خواهد فهمید. خوانندة آمریکایی حتی اگر چیزی هم از لاتین نداند، با دیدن این عبارتها میفهمد که این زبان متنهای مذهبی قرون وسطاست و بنابراین نسیم قرون وسطا را در داخل متن حس میکند. ولی خوانندة اسلاویزبان که اسامی و عبارتهای لاتین برایش به الفبای سیرلیک بازنویسی میشود، چیزی از اینها سردرنمیآورد. … درمورد ترجمة نام گل سرخ به زبان اسلاوی من و مترجم تصمیم گرفتیم عبارتهای لاتین را به زبان اسلاوی کلیسای ارتودوکس در قرون وسطا ترجمه کنیم. دراینصورت خوانندة اسلاویزبان هم همین دوری و همین فضای مذهبی را احساس میکند، گیرم از آنچه گفته شده چیز زیادی سردرنمیآورد.
خدا را شکر که من شاعر نیستم، چون قضیه در شعر خیلی پیچیدهتر از این حرفهاست. شعر هنری است که در آن افکار آدم با کلمات بیان میشود و اگر کلمات را تغییر دهی، فکر هم عوض میشود. بااینحال درمورد ترجمة شعر هم نمونههای خوبی وجود دارد که حاصل همکاری شاعر و مترجم است. در ترجمة شعر، معمولاً حاصل کار اثر هنری جدیدیست. یکی از متنهایی که بهدلیل پیچیدگیهای زبانیاش شباهت زیادی به شعر دارد، بیداری فینیگان اثر جویس است. یکی از بخشهای این کتاب وقتی هنوز پیشنویس اولیهاش نوشته شده بود، با همکاری خود جویس به ایتالیایی ترجمه شد. ترجمه بهکلی با متن انگلیسی فرق دارد. انگار جویس متن را به زبان ایتالیایی بازنویسی کرده است. بااینحال یک منتقد فرانسوی گفته برای اینکه این قسمت بیداری فینیگان را به زبان انگلیسی خوب بفهمیم، بد نیست ابتدا ترجمة ایتالیایی آن را بخوانیم. شاید زبان ناب وجود نداشته باشد، ولی طرح یک زبان بر روی زبان دیگر کار باشکوهی است و این ضربالمثل ایتالیایی هم همیشه درست نیست که مترجم خائن است. ولی مشروط به اینکه خود نویسنده هم در این خیانت مطلوب دست داشته باشد.
برگرفته از سایت خانة شاعران جهان
دیدگاهتان را بنویسید