از گذشتهها؛ نمونههایی از نقد ترجمه
- منتشر شده در 18 سپتامبر 2017 |
در دوران معاصر، اولین نمونهٔ بحثها دربارهٔ ترجمه و نقد ترجمه در مجلات فرهنگی و ادبی دههٔ بیست و سی چاپ شده است. در این دو دهه و بهخصوص در دهههای سی و چهل که اوج رونق ترجمه در ایران است مقالات مرتبط با نظریهٔ ترجمه و یا نقد ترجمه چندان پُرشمار نیست. در واقع عمل ترجمه بر نظریهٔ ترجمه میچربد. بنا داریم ازاینپس در هر شماره یک یا دو مقاله را معرفی کنیم تا خوانندگان با کموکیف تفکر نظری دربارهٔ ترجمه و نیز با شیوهٔ نقد ترجمه در این دوران آشنا بشوند. اولین مقاله نقدی است بر ترجمهٔ اُلیورتویست به قلم منوچهر امیری. این نقد ازآنجهت اهمیت دارد که شاید اولین نقد ترجمه به معنی خاص آن باشد، زیرا منتقد نه دربارهٔ اثر که دربارهٔ کیفیت ترجمه هم صحبت کرده است. همچنین در نقد دومی که از نظر خوانندگان میگذرد منتقد، فتحالله مجتبایی، هم از منظر سبک، ترجمه را نقد کرده و هم با مقابلهٔ ترجمه با متن اصلی به ذکر خطاهای مترجم پرداخته است.
نقدی بر پسر یتیم (اُلیور تویست)، اثر چارلز دیکنز، به قلم منوچهر امیری، مجلهٔ سخن، ۱۳۳۴ (دورهٔ ۶، شمارهٔ ۶)
ترجمهٔ مسعود برزین، ۲۰۶ صفحه، بها ۴۵ریال، ناشر کانون معرفت
چارلز دیکنز یکی از نوادر داستانسرایان جهانست که از آثار او آنچه به فارسی ترجمه شده یکی دیوید کاپرفیلد است که شاهکار اوست ولی فقط نیمی از آن چند سال قبل به طبع رسیده و گویا نیم دیگر آن اکنون زیر چاپست. ترجمهٔ دیوید کاپرفیلد با اینکه بسیار سلیس و روان نیست و باوجود مسامحاتی که از قلم مترجم آن سر زده رویهمرفته ترجمهٔ بدی نیست و هنری که در آن به کار رفته بیش از عیب آنست. دیگر از کتابهای دیکنز که به فارسی درآمده اُلیورتویست است که اینک مورد بحث ما است. اُلیورتویست یکی از داستانهای معدودیست که دربارهٔ کودکان نوشته شده است. کودکان یتیم و بیکس و بیپناه که هنوز نظیر آنان در غالب جوامع عقبماندهٔ منحط مِنجمله کشور بلاکشیده و رنجدیدهٔ خودمان دیده میشود آن هم نه ده نه صدهزارها … دیکنز در قرن نوزدهم یعنی در دورانی میزیست که انقلاب صنعتی طریق کمال میپیمود و فاصلهٔ طبقاتی در آن کشور به منتهی درجه رسیده و هیچ قانونی برای حمایت بینوایان وجود نداشت مگر قانون معروف به بینوایان «Law Poor» که در عهد ملکهٔ الیزابت وضع شده بود و هرگز نتوانسته بود دردی دوا کند و ازاینرو شدیداً ازطرفِ متفکرین و نویسندگانی چون دیکنز مورد انتقاد بود بهخصوص که او مانند سعدیِ ما از عهدِ صغر پدر از دست داده بود و از درد طفلان خبر داشت.
دیدگاهتان را بنویسید