طنز و ترجمه
- منتشر شده در 15 ژوئن 2017 |
پیري در ملک ري همیزیست، شهرة آفاق در بسیاريِ خواندن و استجابت دعا. روزي از اتفاق به دیدار ترجمانی ناخوشقلم رسید. مترجم او را گفت: «دعاي خیري بر من کن!» پیر گفت: «خدایا جانش بستان»! گفت: «از بهر خداي این چه دعاست»؟ گفت: «این دعاي خیر است تو را و جملۀ خوانندگان تو را».
اى که خواننده را دهی آزار! گرم تا کى بماند این بازار؟
به چه کار آیدت ترجمهدارى؟ مردنت به که مردمآزاری!
(تأسی به شیخ اجل)
دیدگاهتان را بنویسید