گفتوگو با پیمان خاکسار
- منتشر شده در 12 آگوست 2016 |
– خزاعیفر: آقای خاکسار، اجازه بدهید گفتوگو را با این سوال شروع کنیم که شما چگونه مترجم ادبی شدید، یعنی از چه مسیری به ترجمة ادبی رسیدید؟ یک مسیر که بعد از انقلاب متداول شده مسیر دانشگاه و دورة تربیت مترجم است. ولی برای بیشتر مترجمان ادبی قبل از انقلاب، ترجمه پیوندی ناگسستنی با فرهنگ و ادبیات و سیاست داشت و همینها مسیر ورود آنها را به عرصة ترجمة ادبی تعیین میکرد. به عبارت دیگر، مترجمان نه فقط با انگیزههای فرهنگی و ادبی و سیاسی بلکه با پشتوانهای از فرهنگ و ادبیات و سیاست، وارد حوزة ترجمة ادبی میشدند. شما را چه انگیزهای به ترجمة ادبی کشانده است؟
– خاکسار: من از کودکی کتابخوان بودم. یعنی به محض اینکه خواندن یاد گرفتم کتابخوان شدم. این عادت هم باقی مانده تا الان. من در دانشگاه سینما خواندهام. رشتهام زبان نبوده. بنابراین فکر کنم به تعریف دومی که ارائه دادید نزدیکتر باشم. البته منهای سیاستش. چون هیچوقت دغدغة سیاست نداشتهام و ندارم. مدتها بود به جز مطالعة کتابهای فارسی و ترجمهشده به فارسی، آثار مشهوری را که به فارسی برنگشته بود پیدا میکردم و میخواندم. شاید انگیزهام برای ترجمة ادبی همین بود. دوست داشتم لذت خواندن کتابهای خوبی را که میخواندم و خوانندة فارسی زبان نمیشناخت با بقیه شریک شوم. اولین رمانی که ترجمه کردم عامهپسند بوکفسکی بود و استقبالی که از آن شد باعث شد کارم را هدفمندتر ادامه بدهم. از آن آدمهایی هستم که اگر احساس شکست کنم زود کار را کنار میگذارم. اگر عامهپسند را کسی نمیخواند بعید میدانم کارم را ادامه میدادم.
دیدگاهتان را بنویسید