ترجمه بدون نظریه

یکی از مهم‌ترین مسائل مرتبط با نظریه و عمل ترجمه، تعریف نظریة ترجمه و تبیین نسبت آن با عمل ترجمه است. این مسئله از آن جهت مهم است که برخی مترجمان معتقدند مترجم اساساً نیازی به نظریه ندارد و برخی دیگر معتقدند بدون نظریه، مترجم نمی‌تواند ترجمه کند. این اختلاف‌نظر تا حد زیادی ناشی از تعریفی است که هر یک از دو طرف از نظریه دارد. در این مقاله، نخست نظریه را تعریف کرده و نشان می‌دهیم که ترجمه بدون نظریه ناممکن نیست اما هر مترجمی خودآگاه یا ناخودآگاه نظریه‌ای دارد و به هر نسبت که نظریه‌اش روشن و خودآگاه و دارای اجزای منسجم و مرتبط با موقعیت ترجمه است ترجمه‌اش یکدست‌تر است. در پایان برای نشان دادن اهمیت و ضرورت نظریه در کار عملی ترجمه، بخشی از یک متن ادبی را بر اساس یک نظریة مشخص ترجمه می‌کنیم تا معلوم شود تفاوت میان ترجمه‌ها تا حدی ناشی از تفاوت میان نظریه‌های مترجمان است.


۲ دیدگاه

  • علیرضا باغبان کنعانی : سلام و عرض ادب و احترام خدمت سردبیر محترم فصلنامۀ وزین مترجم، جناب استاد آقای دکتر خزاعی فر، و تمامی همکاران تلاشگرتان در این مجموعه که با بزرگمنشی زحمت تهیه و ارسال این مجلد را می کشید. وظیفۀ خود دانستم تا مراتب احترام و امتنان صمیصمانۀ خود را بابت تهیه و ارسال مطالب بسیار ارزندۀ و مفید مرتبط با ترجمه در قالب فصلنامۀ مترجم را اعلام داشته و عرض نمایم که دست بوس شما و تمامی همکاران زحمکت کشتان که بی هیچ توقع و چشمداشتی در پیشرف و اعتلای فرهنگ و ترجمۀ کشور عزیزمان میکوشید، هستم. علیرضا باغبان مدرس رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی آموزش عالی دانشوران تبریز
  • امین : سلام آقای خزاعی فر گرامی! البته روش تألیفی مورد نظر شما در ترجمۀ داستان، و بخصوص شعر، نه تنها درست بلکه اصلاً ضروری بنظر میرسد، (مثلاً روش ترجمه ای در ترجمۀ شعر اصلاً بکار نمی آید) اما این روش ممکن است به پدیده ای بنام «ذبیح الله منصوری» منتهی شود! یعنی که مترجم خلاق بیشتر متن ترجمه را از خودش درمی آورد و یک متن تألیفی خلاقانه در زبان فارسی میسازد که البته ربطی به متن اصلی ندارد! بنظرمن توصیۀ این روش در حال حاضر، و با توجه به وضع نابسامان ترجمه در ایران و نبود قانون کپی رایت، خطرناک است و باعث میشود که هرکجا مترجم در فهمیدن متن اصلی درمیماند روی به بافندگی و خلاقیت بیاورد! البته این امر در ترجمۀ داستان چندان عیبی ندارد، چراکه نویسنده ای داستانی را در یک زبان آفریده است و ما آن را در زبان خودمان دوباره می آفرینیم و دخل و تصرف در آن هم به هیچ کجالی عالم بر نمیخورد! اما این امر در تجمۀ علوم انسانی، مثل فلسفه، به ترکستان ختم میشود و تصویر و تصور نادرستی از اندیشه و فرهنگ دیگران به ما میدهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *