دستاوردهای مطالعات ترجمه (۲)؛ روایتشناسی ترجمه: گذشته و حال
- منتشر شده در 3 مارس 2015 |
مقالۀ حاضر تلاشی است در بازخوانی رویکرد روایتشناختی به ترجمه که از سال ۲۰۰۶ بهاینطرف ازسویِ مونا بیکر مطرح گردیده است. بیکر فرض را بر این میگذارد که واحد تحلیل ترجمه در نهایت «روایت» است؛ داستانهایی که دربارۀ جهانی که در آن زندگی میکنیم برای خود یا دیگران بازگو میکنیم. به اعتقادِ بیکر، روایتهایی که از جهان واقع در ذهن داریم کردارهای ما ازجمله رفتارهای ترجمهای ما را جهت میبخشند و توجیه میکنند. هر مؤلفی و هر مترجمی در واکنش به هر رویداد مشخص، خُردهروایتی را تولید یا بازتولید میکند که تأییدکنندۀ روایت کلانی است که از رویدادهای مشابه در ذهن دارد و تضعیفکنندۀ روایت کلانی است که برداشت ایدئولوژیکی متفاوتی از آن رویداد واحد و از رشته رویدادهای مشابه به دست میدهد. کار بیکر ازایننظر که بر «اعمال ذهنیت» مترجم، «دخالت» در شکل و محتوای متن و درجاتی از «تجویز» در تحلیل ترجمه صحه میگذارد با نقدهای بسیار جدی مواجه گردیده است مخصوصاً در موضوعات حساسیتبرانگیزی همچون «اخلاق در ترجمه»، «حقوق مؤلف و مشتری» و «حدود مسئولیتپذیری» مترجم.
دیدگاهتان را بنویسید