تجربه یک ترجمه(6) : رنج های ورتر جوانی

در بین آثار یوهان ولفگانگ گوته رمان رنج های ورتر جوان، نوشته سال ۱۷۷۲ بیشترین خوانندهرا داشته است، چه در آلمان، و چه، با ترجمه هایی فراوان و نو به نو، در همه جهان. بازهمین رمان در مجموع آثار گوته، همراه فاوست، بیشترین دستمایه الهام و بازسرایی را به نویسندگان نسل های بعد داده است. این تازگی و حضور دویست ساله قاعدتا نمی تواند تصادفی باشد. ویژگی شخصیت این قصه، موضوع و موتیفهای در آن به کار رفته و حتی شرایط تاریخیی که به س هم خود انگیزه نوشتن این رمان شده اند، ازجمله تقارنش با انقلاب جمهوری خواهانه فرانسه، به این رمان این برجستگی و تاثیر گذاری دیرپا را داده اند. قهرمان آن نابغه است و در عین حال انسانی بسیار ساده. در عین سادگی غول آسا است و می خواهد در راه شهود مستقیم بر زندگی همه مرزها را زیر پا بگذارد، از سوی دیگر طبیعت را چنان خدامشحون می بیند که هیچ حاضر نیست در ساحت مقدس آن دخل و تصرفی بکند. با این حال از سویی دیگر انسان مطلق خواهی است که می توانی نماد اروپایی مدرن قلمدادش کنی، انسانی که با مناسبات بسته قرون وسطایی دوران خود هیچ سر سازگاری ندارد، ولی باز خودش را ویران می کند تا که نیروهای آتش فشانوار روح و جانش در حق هیچ کس و هیچ چیز دیگری ویرانگر نشوند. مثل بچه ای که دوست ندارد به قیمت از دست دادن معصومیت بهشتی خود پا به دنیای بزرگترها بگذارد و اسیر دست عقل چرتکه انداز و کاسبکار بشود.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *