جدایی زبان ترجمه ادبی از ریشة زبان فارسی

در سحرگاه پانزدهم آذر 1396 مترجم و نویسنده‌ای بسیار خوش‌فکر را از دست دادیم: مجتبی عبدالله‌نژاد، اهل‌قلمی شریف و فاضل، که هرچند به سبب روحیۀ کناره‌جو و آرام و فروتنش در جامعۀ ادبی حضوری سایه‌وار و ناپیدا داشت، اما جان فرزانه‌اش مثل خورشید می‌تابید و هرکس بخت آن یافته بود که در نورش بنشیند، از آن گرم و روشن شده بود. عجب آنکه درست از لحظۀ درگذشتش، جادوی جوانمرگی نام او را از پرده بیرون آورد و سر زبان‌ها انداخت؛ زبان‌هایی شتابنده و درشت که او در عمر کوتاهش کوشیده بود از آنها دور بماند و خود را از گزندشان در امان بدارد. مجتبی عبدالله‌نژاد، مترجم زبان انگلیسی و محقق زبان و ادبیات فارسی بود؛ ترکیبی در زمانۀ ما نادر. در این سوگنامۀ کوتاه می‌کوشم بر همین ویژگی او درنگ کنم و از این راه نشان دهم او در میان نسل خود و جوان‌تر از خود موقعیتی ویژه و ممتاز داشت. سپس به این برسم که فقدان او فقدان یک فرد نیست، فقدان یک «موقعیت» است. موقعیتی که تکرارش در نسل بعد از او دشوار، و چه بسا در زمرۀ استثناهاست.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *